سنگ صبور

سنگ صبور

ما مقدس آتشی بودیم ، بر ما آب پاشیدند
سنگ صبور

سنگ صبور

ما مقدس آتشی بودیم ، بر ما آب پاشیدند

فرشته زمین.

کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید:

می گویند فردا شما مرا به زمین می فرستید، اما من به این کوچکی وبدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم؟
خداوند پاسخ داد: در میان تعداد بسیاری از فرشتگان،من یکی را برای تو در نظر گرفته ام، او از تو نگهداری خواهد کرد

ادامه مطلب ...

کی به خودمون میایم؟؟

وقتی که ...
وقتی که قلب‌هایمان‌ کوچک‌تر از غصه‌هایمان‌ میشود،
وقتی نمیتوانیم‌ اش...ک هایمان ‌را پشت‌ پلک‌هایمان‌ مخفی کنیم‌
و بغض هایمان ‌پشت‌ سر هم‌ میشکند ...

وقتی احساس‌ میکنیم
بدبختیها بیشتر از سهم‌مان‌ است
و رنج‌ها بیشتر از صبرمان ...

ادامه مطلب ...

هر زنی زیباست...

هر زنی زیباست...



پسرکی از مادرش پرسید:مادر چرا گریه می کنی؟

ادامه مطلب ...

عجب.

شاید قبلا شنیده باشین،ولی بعضیاشون واقعا خنده دارن





به راننده تاکسی میگم سیگارتو خاموش کن به دودش حساسیت دارم، برمیگرده میگه جوونای سن تو کراک میکشن تو به دود سیگار حساسی!!

 
——————————————
هر روز تو دانشگاه میبینیم ۱۰۰ تا دختر مدرسه ای رو به صف کردن، معلمشونم جلو، آوردن بازدید از دانشگاه، مگه باغ وحشه اینا رو هر روز میارین بازدید!!
 
——————————————
اینم از مجلس ختم، با کفش رفتیم با دمپایی برگشتیم!!
 
——————————————
یارو رو آوردن تو تلویزیون، زیر اسمش نوشته: “کارشناس مسائل یمن”، من موندم این بنده خدا تو این ۴۰ سال از چه راهی نون در میآورده!!
 
——————————————
 برو ادامه

ادامه مطلب ...

"دوست دخترم حامله اس"

نامه پسر به پدر: "دوست دخترم حامله اس"

پدر در حال رد شدن از کنار اتاق خواب پسرش بود، باتعجب دید که تخت خواب کاملاً مرتب و همه چیز جمع و جور شده. یک پاکت هم به روی بالش گذاشته شده و روش نوشته بود «پدر». با بدترین پیش داوری های ذهنی پاکت رو باز کرد و با دستان لرزان نامه رو خوند :
پدر عزیزم،
ادامه مطلب ...